گفت‌وگوهای هدف‌مند

انسان‌ها در بخش اعظمی از مکالمات روزمرّه‌ی خود با یک‌دیگر، صحبت از مشکلاتی می‌نمایند که خودشان، خانواده‌شان، دوستان‌شان، و یا حتّی جامعه‌شان، با آن درگیر هستند، و در خلال صحبت، می‌خواهند تا نظر خود را درباره‌ی علل آن و راه‌های حلّ و درمان مسأله بیان نمایند. به همین ترتیب، اهل بهاء نیز، بر اساس عشق به هم‌نوع، تلاش می‌کنند تا در مذاکرات دوستانه‌ی خود، داروی امراض بشری، یعنی عقاید بهایی، را معرّفی نمایند.

همگام با نقشه‌های نوین تبلیغی معهد اعلی در راستای پیشبرد جریان دخول افواج مقبلین، بهاییان کوشیده‌اند تا هر چه بیش‌تر، در مذاکرات دوستانه، جنبه‌های مختلف امر مبارک را به طور طبیعی مطرح نموده و به مخاطب خویش کمک کنند تا اشیاء را در پرتو تعالیم مبارکه‌ی بهایی بررسی نماید. در ضمن این گفت‌وگوها است که، هم می‌توان باعث ارتقای روحانی و عقلانی دیگران شد، و هم به میزانی برای تشخیص استعداد فرد مورد نظر در پذیرش امر الهی دست یافت.

این فعّالیّت سیستماتیک، که از آن به نام گفت‌وگوی هدف‌مند نام برده شده، رفته رفته به یکی از عادات روزانه‌ی افراد بهایی تبدیل می‌شود، تا جایی که به فرموده‌ی معهد اعلی، نه تنها «شور و شوق تبلیغ، نیروی مستولی بر حیات آحاد احبّاء» می‌گردد، بلکه دیگر، همه‌ی رفتار و گفتار و سخن هر یک از ایشان در مسیر نشر نفحات‌الله قرار می‌گیرد.

دفتر دوّم طرح مؤسّسه‌ی آموزشی روحی، در فصل سوّم، می‌کوشد تا به طور مستقیم با طرح 10 موضوع کلیدی از مواضیع مهمّ امری، مهارت‌های لازم برای معرّفی هر چه بهتر امر مبارک را، در قالب آموزش و تمرین، افزایش دهد.

در این خصوص، ذکر چند نکته حایز اهمّیّت می‌باشند:

1. الگوی این طرّاحی، خطابات مبارکه‌ی حضرت عبدالبهاء، و روش ایشان در بیان مسایل در سفرهای‌شان به اروپا و امریکا، می‌باشد.

2. آغاز گفت‌وگوی هدف‌مند، مواضیعی است که برای دوست‌مان اهمّیّت دارد، مانند شرایط جنگ‌زده‌ی عصر حاضر، که می‌توان آن را به موضوعی هم‌چون تأسیس صلح جهانی و یا وحدت عالم انسانی سوق داد.

3. سیر بیان عقاید باید به طور طبیعی بوده و حالتی تحمیلی یا تصنّعی نیابند.

4. تأکید بر روی سیر منطقی گفت‌وگو در هر موضوع، باعث می‌شود تا ضمن کمک به عادت هر چه بیش‌تر به این روش، از تفکّر پراکنده دورتر شویم و با هماهنگی افزون‌تری عمل نماییم. مذاکراتی که با پرداختن به تفاوت‌های جزیی و بی‌اهمّیّت باعث بحث و جدل می‌شوند، و یا صحبت‌های بیهوده که گفت‌وگو را از مسیر اصلی خارج می‌نمایند، بسیار مضرّ هستند. تمرکز بر این 10 موضوع و نیز سیر منطقی گفت‌وگو در هر کدام تأکید می‌گردد.

5. در این روش گفت‌وگو، نوعی نگاه روان‌شناسانه احتیاج است، چرا که بنا به هدایت معهد اعلی و تجربه‌های به دست آمده، فرد مورد نظر در حین صحبت، با یک پرسش کوتاه، یا لبخندی از سر شوق، یا نگاهی جست‌وجوگر، و یا حتّی حالتی خاصّ از مخالفت، فرد مبلّغ را به تشخیص استعداد خود در جهت اقبال امر نازنین رهنمون می‌شود. این توانایی در اثر تمرین، و به همراه دعای مستمر، قابل اکتساب و تقویّت می‌باشد.

6. توجّه به این نکته ضروری است که در این روش، چه به طرح دیدگاه خود که از تعالیم مبارکه سرچشمه گرفته‌اند بپردازیم، و چه مطلبی را به طور مستقیم از حضرت بهاءالله یا حضرت عبدالبهاء بیان نماییم، باید بدانیم که بیان آزادانه‌ی افکار و ذکر طبیعی سرچشمه‌ی عقایدمان، زودتر از آن چه تصوّر می‌کنیم، ما را به مرحله‌ی معرّفی مستقیم امر مبارک خواهد رساند. بنابراین بهتر است به جای اصرار در بیان عقاید شخصی خودمان، راه را برای آشنایی مخاطب با اصول انعطاف‌پذیر و مملوّ از محبّت بهایی هموار سازیم.

7. نقل نصوص و آثار مبارکه، که آن‌ها را پیش‌تر حفظ کرده‌ایم، و با تمرین مستمرّ در شکل‌دهی افکار و احساسات‌مان نقش داشته‌اند، ما را در استفاده از قوای مخصوصه‌ی کلمه‌ی خلّاقه‌ی الهیّه، که جاذب قلوب است، تأیید خواهد نمود. البتّه رعایت اعتدال در این امر نیز ضروری است.

8. زمانی که عادت به گفت‌وگوی هدف‌مند در همه‌ی جنبه‌های زندگی فرد رسوخ نماید، دیگر دایره‌ی دوستان و خویشان و همسایگان و همکاران، گنجایش شور و شوق و آمادگی تبلیغی وی را نخواهد داشت. در این مرحله، به گسترش دایره‌ی دوستی‌ها و ارتباط با مردم عادّی، البتّه با رعایت اصل حکمت، خواهیم پرداخت. توجّه معهد اعلی به شرایط مستعدّ جامعه‌ی امروز ایران، اهمّیّت این مرحله را نمایان‌تر می‌سازد.

9. در پایان، مطالعه‌ی چندباره‌ی فصل سوّم از دفتر دوّم طرح مؤسّسه‌ی آموزشی روحی، با تأکید بر توجّه به این 4 عنصر پیشنهاد می‌گردد: سیر منطقی گفت‌وگو در معرّفی و بیان هر موضوع، اهمّیّت این موضوع برای فرد مقابل و ایجاد ارتباط طبیعی و منطقی از موضوع آغازین تا معرّفی عقاید (تمرین2 کتاب)، بررسی شاخصه‌ی استعداد در فرد مقابل (تمرین3)، و استفاده‌ی مناسب از نصوص مبارکه.
این 10 موضوع عبارت‌اند از لزوم مربّی، تحرّی حقیقت، لزوم وجود پیامبران برای شناخت خداوند، حیات حضرت بهاءالله و رسالت ایشان، بلوغ جامعه‌ی بشری، تأسیس صلح جهانی، وحدت عالم انسانی، عدالت، تساوی حقوق زن و مرد، و تعلیم و تربیت عمومی. در ادامه، به
ذکر خلاصه‌یی از این گفت‌وگوها می‌پردازیم:

1. لزوم مربّی
1.1 ـ لزوم تربیت برای انسان.
ـ انواع تربیت، و اهمّیّت تربیت روحانی.
ـ ویژگی‌های یک مربّی.
ـ مربّی کامل.
1.2 وضع جامعه‌ی امروز، حیات بعد از ممات، سوادآموزی، لزوم اختیار شغل و حرفه.
1.3 برخی از این مربّیان که می‌گویید، چه اشخاصی هستند؟
1.4 «جمیع از برای اصلاح عالم خلق شده‌اند.»

2. تحرّی حقیقت
2.1 ـ مثال نور و چراغ، گل و باغ.
ـ لزوم دوری از خرافات، تعصّبات، و تقالید.
ـ وحدت مظاهر مقدّسه.
ـ لزوم وحدت و دوری از خودپرستی برای رسیدن به حقیقت.
2.2 زراعت سنّتی در دنیای مدرن، مشاکل محیط زیست، منازعات مذهبی، مساوات زن و مرد.
2.3 برخی حقایق مشترک در همه‌ی ادیان الهی کدام‌اند؟
2.4 «مذهب الهی از برای محبّت و اتّحاد است، او را سبب عداوت و اختلاف منمایید.»
«...پس باید انسان طالب حقیقت باشد، آن حقیقت را در هر ذات مقدّسی یابد، واله و حیران گردد.»

3. لزوم وجود پیامبران برای شناخت خدا
3.1 ـ وجود یک خالق ذی‌شعور برای انسان باشعور.
ـ مراتب عالم وجود و نتیجه‌ی تفاوت در مراتب.
ـ ویژگی مظاهر ظهور الهی و مثال آینه.
3.2 خلقت عالم، مزایای انرژی خورشیدی، وجود خدا، قدرت عقل انسان.
3.3 از جمله مسایلی که راجع به خدا از طریق مظاهر الهیّه درک می‌کنیم، چیست؟
3.4 «هرگز مرغ بینش مردمان زمین به فراز آسمان دانش او نرسد.»

4. حیات حضرت بهاءالله و رسالت ایشان
4.1 ـ تاریخ و ویژگی‌های شخصی (تولّد، تحصیلات، عدم علاقه به ارتباط با دربار و فعّالیّت‌های خیریّه).
ـ سختی‌ها و مصایب.
ـ اهداف و پیروزی‌ها.
ـ صعود و مقام روضه‌ی مبارکه.
4.2 حقوق انسان، فقدان عدالت در دنیای امروز، اوضاع و احوال خاورمیانه، شخصیّت‌های مهمّ.
4.3 با وجود تعالیم مظاهر مقدّسه‌ی قبل، چرا به حضرت بهاءالله نیاز داریم؟
4.4 «مقصود این مظلوم از حمل شداید و بلایا و انزال آیات و اظهار بیّنات، اِخماد نار ضغینه و بغضاء بوده، که شاید آفاق افئده‌ی اهل عالم به نور اتّفاق منوّر گردد و به آسایش حقیقی فایز گردد.»
«حبس را قبول فرمودیم تا گردن‌های عباد از سَلاسِل نَفس و هَوی فارغ شود...»

5. بلوغ جامعه‌ی بشری
5.1 ـ مثال مراحل زندگی هیکل انسانی.
ـ عدم تطابق روش‌ها و اصول قدیمی با شرایط پیشرفت در جهان امروز.
ـ تقلید از اعتقادات قدیمه و تعصّبات علّت عداوت و اختلاف است.
ـ زمان بلوغ جامعه‌ی بشری و تجدید دیانت.
5.2 تاریخ، ادبیّات معاصر، آینده‌ی جامعه‌ی انسانی، دگرگونی‌های اجتماعی.
5.3 از کجا می‌دانید که جامعه‌ی انسانی در حال ورود به مرحله‌ی بلوغ است؟
5.4 «هر روز را رازی است و هر سر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر.»

6. تأسیس صلح جهانی
6.1 ـ اهمّیّت صلح در جهان امروز.
ـ نقش تک‌تک تعالیم بهایی در تأسیس صلح.
6.2 تحریم سلاح‌های کشتار جمعی، اغتشاش و تروریسم، وحشیانه بودن جنگ، عامل سرور.
6.3 همیشه جنگ بوده، چه چیزی باعث می‌شود که فکر کنید حال صلح امکان‌پذیر است؟
6.4 «نموّ عالم و تربیت امم و اطمینان عباد و راحتِ مَن فِی البِلاد از اصول و احکام الهی است.»

7. وحدت عالَم انسانی
7.1 ـ مفهوم وحدت در کثرت با مثال‌های گل‌های باغ و نت‌های موسیقی.
ـ نقش اتّحاد در جذب و ایجاد محبّت و الفت در عالم انسانی.
7.2 باغبانی، تنوّع و کثرت، زیبایی طبیعت، تعصّبات طبقاتی.
7.3 برای اتّحاد مردم دنیا چه می‌توان کرد؟
7.4 «همه بارِ یک دارید و برگ یک شاخسار.»

8. عدالت
8.1 ـ عدالت در روابط بین افراد با وجود تفاوت در استعداد انسان‌ها.
ـ عدالت در قوانین اجتماعی برای از بین بردن شکاف‌های طبقاتی.
ـ لزوم قوانینی برای تأمین رفاه همگان (چو عضوی به درد آورد روزگار...).
ـ مجازات و مکافات، و اعتقاد به عواقب روحانی اقدامات از سوی مسؤولین.
8.2 حقوق انسان، ظلم، از بین بردن فقر، بیکاری.
8.3 چه طور می‌شود فقر و غنای فاحش را از بین برد؟
8.4 «هیچ نوری به نور عدل معادله نمی‌نماید. آن است سبب نظم عالم و راحت اُمم.»

9. تساوی حقوق زن و مرد
9.1 ـ عدم تفاوت زن و مرد در نزد خدا.
ـ ارایه‌ی فرصت‌های مساوی برای ظهور استعدادها و توانایی‌های نهفته‌ی زنان.
ـ نام بردن از یکی از برجسته‌ترین زنان و اوّلین زن مؤمن به ظهور جدید.
ـ نقش تساوی و همراهی زن و مرد در پیشرفت حقیقی عالم انسانی.
9.2 حیات عائله، تأسیس صلح، زنان برجسته‌ی تاریخ، پیشرفت عالم انسانی.
9.3 اگر زن در همه‌ی کارها با مرد مساوی شود، چه کسی تربیت اطفال را به عهده می‌گیرد؟
9.4 «اناث و ذکور عندالله واحد بوده و هست.»

10. تعلیم و تربیت عمومی
10.1 ـ نقش آن در رفاه و شرافت ملّت و حکومت.
ـ زمان آغاز آن و نقش مادر.
ـ نقش جامعه در هنگام عدم توانایی والدین از نظر مادّی برای تعلیم و تربیت فرزند خود.
ـ پرورش شوق وصول به تعالی.
ـ هدف اصلی تعلیم و تربیت.
10.2 تربیت اطفال، پیشرفت اجتماعی، قدرت علم، سیستم آموزش در مدارس.
10.3 چه طور می‌خواهید بیلیون‌ها مردم روی کره‌ی زمین را تعلیم و تربیت نمایید؟
10.4 «انسان بی‌علم و هنر محبوب نه، مثل اشجار بی‌ثمر بوده و خواهد بود.»