سالی که گذشت - 1385

سالی که گذشت، سال 1385 خورشیدی برابر با 163 بیانی بود، که توجّه به رویدادهای رخ‌داده در آن، می‌تواند از نظر جامعه‌ی بهایی ایران حایز اهمّیّت فوق‌العادّه‌یی باشد. به تعدادی از برجسته‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. کنفرانس سالیانه‌ی بهایی در مورد توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی

در چند سال اخیر، بهاییان سراسر عالم، به رویکردی سیستماتیک و فزاینده در توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی جامعه‌ی خود، با توجّه به فعّالیّت‌های اساسی مطرح‌شده در نقشه‌ی بیت‌العدل اعظم الهی، یعنی کلاس‌های کودکان و نوجوانان، گروه‌های مطالعه، و جلسات دعا، دعوت شده‌اند.

در کنفرانس سالیانه‌ی بهایی، در مورد توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی، شرکت‌کنندگان در پی یافتن راه‌هایی برای درک بهتر این فعّالیّت‌های اساسی و نیز برنامه‌ریزی در خصوص اقدام هر چه بیش‌تر در زمینه‌ی توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی بودند.

خانم ربکا مورفی، عضو هیأت مشاورین قارّه‌یی در امریکا، می‌گوید: «تربیت روحانی اطفال، بخش بنیادی توسعه‌ی اجتماعی را تشکیل می‌دهد.» او در نطق خود، با عنوان «حفظ احترام انسانی»، توضیح می‌دهد که چه‌گونه این فعّالیّت‌های اساسی باعث جهشی عظیم در ترقّی عالم بشری خواهند شد.

کنفرانس مزبور که در تاریخ 20 تا 23 دسامبر 2006، برابر با 29 آذر تا 2 دی‌ماه 1385، در اورلاندو فلوریدا در ایالات متّحده‌ی امریکا، و به همّت بنیاد «اعتماد ربّانی»، بنیاد خیریّه‌یی ملهم از تعالیم بهایی، برگزار شد، 685 نفر از بهاییان عالم به اتّفاق افراد هم‌فکری از بیش از 20 کشور جهان، به بررسی موضوع «شناسایی چالش‌های جهان در خطر» پرداختند.

داگلاس و. پایک، عضو هیأت اُمنای بنیاد اعتماد ربّانی، می‌گوید: «این کنفرانس نمایان‌گر تمایل بسیار خیل عظیمی از بهاییان، در شناسایی بیماری‌های اجتماعی و مادّی جهان، و ارایه‌ی راه‌حلّ‌های قابل اجراء و انعطاف‌پذیر برای تسکین آلام انسانی است.» در این گردهمایی بر چگونگی شناسایی مشکلات روبه‌روی عالم بشری، از سوی افراد و جوامع بهایی، و نیز سازمان‌های ملهم از تعالیم بهایی، تمرکز گردید.

خانم مورفی نیز، با توجّه به نقش مشورتی اعضای هیأت مشاورین قارّه‌یی در پروژه‌ی توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی بهایی، می‌گوید که نخستین وظیفه‌ی بهاییان در این زمان، در جهت توسعه، این است که وحدت عالم انسانی را بنیاد گذارند: «حضرت بهاءالله می‌فرمایند که رفاه عالم انسانی و صلح و امنیّت در آن متحقّق نخواهد شد مگر آن که، و تا وقتی که، وحدت در آن برقرار شود.» وی در ادامه می‌افزاید: «بنابراین هیچ کاری از جانب ما و هیچ مقدار پول و یا مطالعه‌ی علمی در این زمینه، نخواهد توانست امنیّت بشریت را ضمانت نماید، مگر آن که اتّحاد در آن برقرار شود. پس وظیفه‌ی ما در این زمان، توسعه در جهت بنیان نهادن وحدت عالم انسانی است.»

ویلیام ای. دیویس، رییس محفل روحانی ملّی امریکا، در نطقی با عنوان «ارزش‌های کلیدی در شکل‌دهی جامعه برای رشد و توسعه»، می‌گوید که احبّاء باید تمرکز و تأکید ویژه‌یی بر کمک به افراد جوان جامعه نمایند: «هیچ فعّالیّتی حیاتی‌تر از تربیت روحانی کودکان و نوجوانان نیست.»

در کنفرانس، افزوده بر سخنرانی در موضوع مزبور، کارگاهی دو روزه با تمرکز بر موضوعاتی خاصّ، هم‌چون نژادپرستی و رابطه‌ی آن با مادّه‌گرایی، انعطاف‌پذیری در توسعه، اهمّیّت خدمت به عالم انسانی، و نقش حیاتی تربیت در توسعه، تشکیل شد. در این کنفرانس نشریّه‌یی با عنوان «در خدمت ویژگی‌های خوب مشترک» توزیع گردید، و نیز رساله‌ی 20 صفحه‌ییِ «هم‌تراز کردن توسعه با نیروهای سازنده»، در تشریح علل ناکارامدی روش سنّتی در توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی، و اهمّیّت درک وحدت به عنوان عاملی در افزایش حمایت از فعّالیّت‌های افراد در جهت توسعه، در اختیار شرکت‌کنندگان قرار گرفت.

2. شروع به کار سایت اینترنتی «بانک رسانه‌یی بهایی»

مرکز جهانی بهایی، در تاریخ 16 جون 2006، اقدام به تأسیس سایت اینترنتی جدیدی، شامل بیش از 2500 عکس، در رابطه با دیانت بهایی نمود. این سایت، به طور مرتّب، با افزودن عکس‌های جدید به‌روزرسانی می‌شود، و سرانجام فایل‌های صوتی و تصویری را نیز در بر خواهد گرفت.

هدف مرکز جهانی بهایی از تأسیس این سایت، فراهم‌آوردن امکاناتی جهت افراد و مؤسّسات گوناگون، مانند ناشران، روزنامه‌نگاران، تهیّه‌کنندگان برنامه‌های صوتی و تصویری، و دارندگان سایت‌های اینترنتی است، تا به مجموعه‌یی بی‌نظیر از تصاویر جهان بهایی دسترسی داشته باشند. مراجعان به این سایت، با نشانی media.bahai.org، قادر خواهند بود در میان عکس‌های با کیفیّت بالا، و بر اساس موضوع‌های فعّالیّت‌های جامعه، افراد و تشکیلات، ساختمان‌ها و اماکن، و تاریخ و رویدادها، به جست‌وجو پرداخته، و سپس به بارگذاری و یا به‌اشتراک‌گذاری عکس‌ها، حتّی به صورت مجموعه‌ی فایل‌های zip اقدام نمایند.

3. شرکت نمایندگان بهایی در اجلاس وضع زنان در سازمان ملل

12 دختر جوان بهایی، به همراهی 36 زن و مرد از 27 کشور جهان، به نمایندگی از جامعه‌ی بهایی کشورهای خود، در اجلاس کمیسیون وضع زنان سازمان ملل متّحد، که از 26 فوریه تا 9 مارچ 2007، برابر با 7 تا 18 اسفند 1385، ادامه داشت، شرکت کردند.
در این اجلاس که با موضوع اصلی «رفع همه‌ی انواع تبعیض و خشونت بر علیه دختران» برگزار شد، نمایندگان بهایی بر اصل تساوی بین دختران و پسران تأکید کرده، و در شرایطی که سنّت‌های مذهبی بر روی رسوم تبعیض‌آمیز تمرکز دارند، دیدگاهی بی‌نظیر و الگویی عملی را برای آینده‌ی بشریّت ارایه نمودند.

4. ردّ رسمیّت آیین بهایی از سوی حکومت مصر

پس از حدود 9 ماه کش و قوس حقوقی در دادگاه‌های مصری، سرانجام دیوان عدالت اداری مصر، خواسته‌ی بهاییان را، مبنی بر ذکر این آیین در کارت‌های شناسایی افراد و دیگر اسناد رسمی، رد کرد.

جریان از آن جا آغاز می‌شود که یک زوج بهایی برای افزودن نام دخترشان به گذرنامه‌ی خود، از دادگاه اسکندریّه خواسته بودند تا اجازه‌ی ذکر نام بهایی را بدهد، چرا که، بنا بر قوانین مصر، در همه‌ی اسناد شناسایی، از جمله شناسنامه‌ها و گذرنامه‌ها، دین افراد را ثبت می‌نمایند، و این کار، تا پیش از آن، تنها به صورت یکی از ادیان اسلام، مسیحی، و یا یهودی، انجام می‌شده است. دادگاه مزبور با این درخواست موافقت می‌کند، امّا این حکم بر مذاق متعصّبان افراطی در مصر خوش نمی‌آید، و در اثر تحریک آن‌ها، حکومت رأی به نقض حکم دادگاه می‌دهد و پرونده در مرحله‌ی تجدید نظر به دیوان عدالت اداری واگذار می‌گردد.

سرانجام، دیوان عدالت اداری مصر، در تاریخ 16 دسامبر 2006، برابر با 25 آذر 1385، حکم خود را اعلام نمود، و در آن، آیین بهایی را مذهبی غیر از مذاهب آسمانی نامیده، و آن را با اسلام و ادیان مسیحی و یهودی متناقض خواند. تفکّری که باعث شده بود تا، در دهه‌ی شصت میلادی، جمال عبدالنّاصر رهبر مصر، آیین بهایی را غیر قانونی اعلام کند، و این حکم هم‌چنان پابرجا بماند. امسال نیز شيخ اعظم دانشگاه الازهر، که مرجع مذهبی مصر و بخش عمده‌یی از جهان اسلام به شمار می رود، کيش بهائيّت را فرقه‌یی منحرف و کفرآميز اعلام کرده است، تا بهاییان مصر هم، به مانند ایران، تنها به این دلیل که نمی‌خواهند در بیان ایمان خود دروغ بگویند، و با وجود تلاش انواع سازمان‌های مدافع حقوق بشر در داخل و خارج کشور و حتّی پیشنهاد ذکر نام «دیگر» در اسناد رسمی و شناسایی، با ردّ همه‌ی درخواست‌ها از سوی حکومت مصر، هم‌چنان از کم‌ترین حقوق انسانی خود، از جمله استخدام رسمی، آموزش و پرورش، انجام معاملات بانکی، و خدمات دارویی و بیمه‌یی، بی‌بهره بمانند.

5. ادامه‌ی آزار و اذّیّت‌های دولت ایران بر علیه بهاییان

جامعه‌ی بهاییان ایران، در سال 1385، دور تازه‌یی از آزارهای سازمان‌یافته‌ی دولتی را بر علیه خود تجربه کرد. بازداشت تعداد زیادی از جوانان بهایی، تنها به اتّهام اقدام نیکوکارانه برای آموزش کودکان در مناطق محروم، هجوم ناگهانی به منازل مسکونی و ضبط و توقیف کتاب‌ها و اسناد امری، ادامه‌ی جلوگیری از ورود به دانشگاه‌ها به شکلی مزوّرانه، و دستور مسؤولان عالی‌رتبه‌ی حکومتی در نظارت هرچه‌بیش‌تر بر بهاییان، از جمله مهمّ‌ترین رویدادهای سال گذشته در ایران هستند.

در بهار سال گذشته، روز جمعه 29 اردی‌بهشت 1385، 54 نفر از جوانان بهایی، که سرگرم آموزش به کودکان محروم در مدرسه‌یی در شیراز بودند، با وجود داشتن مجوّز رسمی از شورای اسلامی شهر، و علی‌رغم همراهی با تعداد زیادی از داوطلبان دیگر که در این اقدام خودجوش شرکت کرده بودند، بازداشت شدند. در همان روز یکی از ایشان که زیر 15 سال سنّ داشت، به همراه دیگر داوطلبان که بهایی نبودند، آزاد شدند. 5 روز بعد نیز 14 نفر از جوانان بهایی با قید کفالت و با گذاردن ضمانت‌هایی به ارزش ده میلیون تومان، و 2 روز بعد نیز 36 نفر دیگر، با ضمانت جواز کار به نشانه‌ی تعهّد حضور در دادگاه، آزاد شدند. 3 نفر باقی‌مانده، امّا، تا 24 خردادماه در زندان به سر بردند.

هم‌زمان با این رویدادها، مأموران به 6 خانه مسکونی هجوم برده و اقدام به ضبط کتاب‌ها، دستگاه‌های کامپیوتر، و دیگر اوراق و دفاتر بهاییان نمودند. همه‌ی این‌ها در حالی بود که از آغاز سال 2005، بیش از 125 نفر از بهاییان ایران، در شهرهایی چون طهران، اصفهان، همدان و کرمانشاه، و بدون اتّهامی مشخّص، دستگیر شده بودند. بعضی از این افراد حتّی تا چندین ماه در زندان به سر برده، و در بیش‌تر مواقع ناچار به تحمّل بازجویی‌های طولانی‌مدّت، حبس‌های انفرادی، و نیز انواع شکنجه‌های بدنی و روحی بوده‌اند. تعدادی از این افراد هنوز هم در زندان‌های حکومتی و یا حتّی در محلّ‌هایی نامعلوم زندانی‌اند.

به گفته‌ی خانم بانی دوگال، نماینده‌ی ارشد جامعه‌ی جهانی بهایی در سازمان ملل متّحد، این اقدامات نشانه‌ی دور تازه‌یی از اذّیّت و آزار بر علیه جامعه‌ی بهاییان ایران است. بازداشت‌های دوره‌یی و کوتاه‌مدّت، همراه با هجوم به خانه‌ها و تفتیش وسایل و مصادره‌ی اموال و کتب امری، و یا بازداشت‌های مرتّب و بازجویی‌های طولانی‌مدّت و اعمال انواع شکنجه‌ها، بدون ذکر اتّهامی مشخّص و یا ذکر تاریخ دقیق محاکمه، تنها با وثیقه‌گرفتن دارایی ایشان، بخشی از یک سیاست سازمان‌یافته برای ارعاب جامعه‌ی بهایی و محروم‌ساختن ایشان از حقوق انسانی خود و فرصت‌های ترّقی ایشان می‌باشد.

مصادره‌ی اموال بهاییان ایران هم از جمله اقداماتی است که از اوان انقلاب اسلامی تاکنون ادامه داشته، چرا که، به حکم دادگاه‌های انقلابی، این کار هم از نظر قانونی و هم از نظر شرعی قابل توجیه است. به گزارش مخبر ویژه‌ی سازمان ملل در امور مربوط به مسکن، که در روز 29 جون 2006، برابر با 8 تیر 1385، منتشر شد، فهرست این اموال نه تنها شامل خانه‌ها و زمین‌های کشاورزی است، بلکه اماکن مقدّسه‌یی چون گورستان‌ها و زیارتگاه‌ها را نیز دربرمی‌گیرد. مراحل توقیف نیز گاهی وقت‌ها بدون حضور صاحبان و یا با تهدید و اخراج و خشونت همراه می‌باشد.

در رویدادی دیگر، یکی از نامه‌های محرمانه‌ی دولت ایران، که حاوی دستوری بر علیه بهاییان بود، توسّط گزارش‌گر ویژه‌ی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متّحد در مورد آزادی دین و عقیده، و با مسؤولیّت سازمان عفو بین‌الملل، منتشر گردید. این نامه، که در فهرست گیرندگان آن، نام‌های وزارت اطّلاعات، عقیدتی سیاسی فرماندهی کلّ قوا، فرمانده‌ی کلّ سپاه پاسداران، فرمانده‌ی نیروهای مقاومت بسیج سپاه پاسداران، فرمانده‌ی نیروی انتظامی، معاونت آگاهی نیروی انتظامی، نماینده‌ی ولیّ فقیه در سپاه پاسداران، رییس سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی و فرمانده کلّ ارتش دیده می‌شود، توسّط رییس ستاد کلّ نیروهای مسلّح امضاء شده، و با دادن حالتی نظامی و امنیّتی به موضوع بهاییان در ایران، سیاست‌های سازمان‌یافته‌ی حکومت را در جهت اضمحلال این جامعه‌ی بی‌گناه آشکار می‌سازد.

در متن نامه، به تاریخ 7 آبان 1384، آمده است: «پیرو گزارشات واصله از فعّالیّت‌ها و تشکیل جلسات مخفیانه‌ی فرقه‌های ضالّه‌ی بهاییّت و بابیّت در طهران و شهرستان‌های کشور، بنا به دستور مقام معظّم رهبری...، ستاد کلّ نیروهای مسلّح مأمور گردیده تا گزارش جامع و کاملی از کلّیّه‌ی فعّالیّت‌های این فرقه، اعمّ از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، جهت شناسایی کلّیّه‌ی افراد این فرقه‌های ضالّه کسب کند. لذا خواهش‌مند است به مبادی ذی‌ربط ابلاغ فرمایید تا هر گونه اطّلاعاتی در زمینه‌های مذکور از این افراد را به صورت خیلی محرمانه جمع‌آوردی و به این ستاد گزارش نمایید.»

به محض انتشار این نامه از سوی سازمان عفو بین‌الملل، مجامع جهانی و سازمان‌های مختلف به سیاست‌های ایران بر علیه بهاییان اعتراض کردند. سخن‌گوی کاخ سفید به نمایندگی از رییس جمهور ایالات متّحده‌ی امریکا، اتّحادیه‌ی اروپا، وزیر امور خارجه‌ی دولت فرانسه، مجلس نمایندگان اسپانیا و فیلیپین، و برخی از نمایندگان پارلمان هندوستان، به همراهی خبرگزاری‌هایی هم‌چون فرانس‌پرس، رویترز، و نیویورک‌تایمز، این نامه را اقدامی بر خلاف حقّ آزادی دین و مذهب دانسته، و آن را در جهت سیاست‌های خودسرانه و مستبدّانه‌ی دولت جمهوری اسلامی خواندند.

در همین زمینه، نامه‌یی دیگر نیز به دست آمده است که ایجاد محدودیّت‌های شغلی را از سوی مجامع صنفی، بر علیه بهاییان آشکار می‌سازد. در این نامه که از طرف رییس مجمع امور صنفی تولیدی و خدمات فنّی کرمانشاه صادر شده، خطاب به اتّحادیّه‌ی صنف باطری‌سازان این شهرستان آمده است: «مقتضی است با توجّه به درخواست کتبیِ... مدیریّت محترم اماکن عمومی، صورت اسامی فرقه‌ی بهاییّت تحت پوشش آن اتّحادیّه جهت بهره‌مندی حدّاکثر ظرف مدّت یک هفته از این تاریخ به این مجمع اعلام فرمایید.»

در نامه‌یی دیگر هم، که در تاریخ 28 مرداد 1385، از سوی مدیر کلّ دفتر سیاسی وزارت کشور، خطاب به معاونان سیاسی امنیّتی استان‌داری‌های سراسر کشور صادر شده، آمده است: «...برابر گزارش‌های ارسالی، برخی از عناصر فرقه‌ی ضالّه‌ی بهاییّت، تحت پوشش فعّالیّت‌های اجتماعی و اقتصادی اقدام به ترویج و تبلیغ مرام بهاییّت می‌نمایند. از آن جا که این فرقه غیر قانونی است و از سوی سازمان‌های بین‌المللی و محافل صهیونیستی مورد بهره‌برداری علیه نظام جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد، خواهش‌مند است دستور فرمایید دستگاه‌های مربوطه با ظرافت و حساسیّت، رفتارهای اجتماعی آن‌ها را کنترل و مدیریّت نمایند. ضمناً اطّلاعات خواسته شده را طبق فرم پیوست تکمیل و تا پانزده شهریور جهت بهره‌برداری به این معاونت ارسال دارند.» در فرم پیوست هم فهرستی از اطّلاعات، شامل «شهرستان، تعداد جمعیّت، وضع مالی (درآمد، شغل)، تعامل اجتماعی، اختلافات اجتماعی، فعّالیّت سیاسی اجتماعی، عنصر اصلی، ارتباط با محافل خارجی، و محلّ دفن اموات» خواسته شده است.

اهمّیّت این نامه، افزوده بر نمایش تلاش مخفیانه‌ی دولت بر شناسایی و تحت‌نظرگیری بهاییان برای آزار و اذّیّت ایشان، نشان‌دهنده‌ی نوع اطّلاعاتی است که دولت درصدد کسب آن‌ها است، اطّلاعاتی که در بیش‌تر مجامع، خصوصی و بسیار حسّاس تلقّی می‌شود. حتّی در این نامه، از فعّالیّت‌های سیاسی بهاییان پرسش به میان آمده است، در حالی که همگان نیک می‌دانند که عدم دخالت در امور سیاسی، یکی از شفّاف‌ترین آموزه‌های آیین بهایی به شمار می‌رود. شایان ذکر است که تصویر همه‌ی این نامه‌ها از سوی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل منتشر، و در سایت سرویس خبری جهانی بهایی نیز موجود است.

در خبری دیگر، مرکز اسناد حقوق بشر ایران (IHRDC)، شامل گروهی از کارشناسان و حقوق‌دانان بین‌المللی که در مارچ 2003 تأسیس شده است، در گزارشی 60 صفحه‌یی، که در تاریخ 17 ژانویه2007، برابر با 27 دی‌ماه 1385، منتشر گشت، به مطاله‌ی انگیزه‌های آزار بهاییان ایران از انقلاب سال 1979 تاکنون می‌پردازد. در این گزارش آمده است که روحانیون شیعه، از دهه‌ی 1950، و با اوج انقلاب اسلامی در دهه‌ی 1980، دین بهایی را به عنوان فرقه‌یی منحرف از اسلام و مرتدّ معرّفی کرده‌اند، و با ایجاد یک الگوی رفتاری متعصّبانه و کورکورانه، اذهان عمومی را برای تبلیغ بر ضدّ بهاییان، به اتّهام جاسوسی برای کشورهای غربی و فعّالیّت‌های مجرمانه‌ی ضدّ انقلابی آماده نموده، تا بتوانند هر گونه محرومیّت اجتماعی و آزارهای سازمان‌یافته را بر علیه ایشان توجیه نمایند.

امّا انواع آزارهای حکومت ایران بر علیه بهاییان، به تبعیض و شکنجه خلاصه نمی‌شود، بلکه این حکومت از ابتدای تأسیسش، هجوم تبلیغاتی وسیعی را برای تخریب وجهه‌ی پیروان این آیین در میان مردم ایران پی گرفته است، تا جایی که در سال گذشته، کیهان، روزنامه‌ی صبح طهران، که زیر نظر دفتر رهبری اداره می‌شود، اقدام به چاپ بیش از 30 مقاله‌ی توهین‌آمیز نموده است. طرّاحان این پروژه که خود را پشت شخصیّتی به نام مهناز رؤوفی پنهان کرده‌اند، در حالی که وی را بهایی تازه مسلمان شده می‌نامند، سعی در معرّفی پیروان بهایی به صورت افرادی دورو نموده‌اند که با تبلیغ آیین خود، نفع شخصی را دنبال نموده، و در بدبختی هر چه بیش‌تر مردم ستم‌کشیده‌ی ایران، بیش‌ترین سهم را دارند. آن‌ها توهین‌هایی از این دست، به علاوه‌ی اتّهام جاسوسی و هم‌دستی با سیاست‌های استکباری کشورهایی چون انگلیس و اسراییل را، چون همیشه، دست‌مایه‌ی نوشتن داستان‌هایی، به نام وی نموده، و با استفاده از انواع افتراهای واهی بر علیه بهاییان و تشکیلات اداری بهایی، و حتّی ارسال کتاب‌های چاپ‌شده از سوی وی به در منازل افراد، و نیز دعوت جوانان بهایی به مناظره در سایت‌های اینترنتی، سعی در تخریب روحیّه‌ی پیروان این آیین نموده‌اند.

واپسین اقدام مذبوحانه‌ی دولت ایران بر علیه پیروان آیین بهایی در این کشور، در سال گذشته، در مسأله‌ی جلوگیری از ورود جوانان بهایی و عدم نام‌نویسی ایشان در دانشگاه‌ها خودنمایی کرد، امّا این بار به شیوه‌یی تازه.

پس از 25 سال از تبعیض در دستیابی به تحصیلات عالیّه، در سال 1383، دولت اعلام کرده بود که فیلد مذهب را از فرم نام‌نویسی آزمون ورودی دانشگاه‌ها حذف کرده است. دانش‌آموزان بهایی با تهیّه‌ی این فرم‌ها متوجّه شدند که به جای فیلد مذهب، سؤال از نوع دینی شده است که فرد در دوران تحصیل آن را مطالعه نموده و اکنون آماده‌ی پاسخ‌گویی به پرسش‌های مربوط به آن است. از آن جایی که دانش‌آموزان بهایی تعالیم دین اسلام را در مدرسه آموخته‌اند، آن را انتخاب کردند، امّا با دریافت کارت‌های شرکت در آزمون دیدند که دین آن‌ها اسلام ذکر شده، و نه دینی که قرار است امتحان دهند. این مسأله با واکنش سریع جوانان بهایی مواجه گشت، اتّفاقی که در سال بعد، یعنی سال 1384، هم روی داد.

امّا در سال گذشته، سال 1385، این اعتراض‌ها نتیجه داد و تعداد 191 نفر از جوانان بهایی توانستند آزمون ورودی را، حتّی با رتبه‌های بالا، پشت سر گذاشته و بسیاری از آن‌ها هم در دانشگاه‌های مورد نظر خود ثبت نام کنند. ولی این پایان ماجرا نبود، چرا که بعد از چند روز، دانشگاه‌ها اقدام به اخراج تدریجی این دانش‌جویان نمودند. تا جایی که در یک مرحله 70 نفر از ایشان از ادامه‌ی تحصیل ممنوع شدند.

در همین رابطه، نماینده‌ی جامعه‌ی جهانی بهایی در سازمان ملل، نامه‌یی را به دست آورد که در آن به مدیران دانشگاه‌های پیام نور دستور داده شده تا از نام‌نویسی دانش‌جویان بهایی خودداری نمایند. دانشگاه پیام نور گسترده‌ترین دانشگاه ایرانی است که آموزش مکاتبه‌یی را نیز در برنامه‌ی خود دارد.

این نامه که تأییدی دیگر بر دورویی سیاست‌های مسؤولان حکومتی است، از طرف حراست مرکزی دانشگاه پیام نور، و با سربرگ وزارت علوم تحقیقات و فنّاوری، در تاریخ 11 آبان 1385، خطاب به رؤسای تمام مراکز صادر شده، و در آن، بر حکم جلوگیری از نام‌نویسی دانش‌جویان بهایی و یا اخراج دانش‌جویان ثبت‌نام‌شده تأکید شده است: «حسب مصوّبه‌ی شورای انقلاب فرهنگی و دستور وزارت اطّلاعات و حراست کلّ سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور، بهاییان نمی‌توانند در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی ثبت نام کنند. لذا در صورت مشاهده، ضمن گزارش امر، از ثبت نام ایشان جدّاً خودداری به عمل آمده، و در صورت ثبت نام شدن، اخراج گردند.»

تا پایان سال، 30 نفر از دانش‌جویان بهایی، از دانشگاه‌های پیام نور سراسر کشور اخراج شدند، تا هم‌چنان تبعیض در ادامه‌ی تحصیلات عالیّه، یکی از محرومیّت‌های جامعه‌ی بهاییان ایران در این سال‌ها باشد.

در پایان نیز، مقاله‌یی را می‌خوانیم که در رابطه با تضییقات وارده بر بهاییان ایران، از سوی سرویس خبری جهانی بهایی و در سایت رسمی جامعه‌ی جهانی بهایی قرار گرفته است:

«بهاییان ایران، با استقامت در برابر تضییقات وارده، اعتقاد راسخ خود را بر آیینی جهانی به اثبات رساندند.
در طول تاریخ امر، بهاییان ایران همواره مورد ظلم و ستم قرار گرفته‌اند. از میانه‌های سده‌ی 1800 میلادی تاکنون، بیست‌هزار نفر از پیروان این آیین، به دست اولیای امور حکومتی و یا انبوه مردم عامّه کشته شدند، تا نفوذ فساد و بدعت در آیین آسمانی اسلام، بیش‌تر مشخّص شود.

در قرن بیستم، ظهور خشونت‌های دوره‌یی، متوجّه بهاییان ایران بوده است، و در بیش‌تر اوقات، حکومت از بهاییان در جهت منافع خویش سوء استفاده نموده است. برای مثال، در سال 1933، برابر با 1312، مطبوعات بهایی توقیف شدند، ازدواج‌های بهایی به رسمیّت شناخته نشد، و بهاییان از بسیاری از خدمات عمومی محروم گشتند. در سال 1955، برابر با 1334 هم، حکومت اقدام به تخریب مرکز ملّی بهاییان در طهران نمود.

بهاییان نیک می‌دانند که چنین الگویی از آزار و اذّیّت‌ها، در نتیجه‌ی سوء تفاهم و هراسی است که در هنگام ظهور آیینی تازه، ایجاد می‌گردد. این الگو در طول قرون متمادی تکرار شده است، و در واقع، همه‌ی ادیان بزرگ آسمانی در ابتدای پیدایش خود با چنین ظلمی روبه‌رو بوده‌اند.

در سال 1979، برابر با 1357، با استقرار حکومت جمهوری اسلامی در ایران، آزارها ابعاد تازه‌یی به خود گرفت. به این صورت که تبدیل به سیاست رسمی حکومت گشت و روشی سازمان‌یافته و سیستماتیک را دنبال نمود. از این سال، بیش از 200 نفر از پیروان بهایی اعدام و کشته شدند، صدها تن به زندان افتادند، و ده‌ها هزار نفر از شغل‌های خود، و یا از حقوق بازنشستگی، موقعیت‌های تجاری، و فرصت‌های تحصیلی محروم گشتند، نظام اداری بهایی از سوی دولت تعطیل شد، و اماکن مقدّسه، معابد و آرامگاه‌ها مصادره گشت، ویران شد، و یا به کلّی از بین رفت.

جامعه‌ی 350 هزار نفره‌ی بهایی در ایران، بزرگ‌ترین اقلّیّت مذهبی آن کشور را تشکیل می‌دهد، ولی به خاطر وجود تعصّبات مذهبی به بدترین ظلم‌ها دچار شده است. بنیادگرایان اسلامی در ایران و دیگر نقاط، آیین بهایی را تهدیدی برای اسلام می‌دانند، و پیروان آن را مرتدّ و کافر می‌نامند. ترقّی جایگاه و حقوق زنان در آیین بهایی، اصل تحرّی حقیقت از تعالیم اوّلیّه‌ی آن، و حکم تعلیم و تریبت عمومی، برای روحانیون مسلمان قابل تحمّل نبوده است.

برای مثال، در تابستان 1362، اولیای حکومت ایران، 10 نفر از زنان و دختران جوان بهایی را بازداشت نمود، در حالی که اتّهام آن‌ها، تنها آموزش اطفال در کلاس‌هایی موسوم به درس اخلاق بود، مشابه با آن چیزی در کشورهای غربی در روزهای یک‌شنبه انجام می‌شود.
مأموران حکومتی، برای آن که آنان را وادار به انکار عقیده‌ی خود نمایند، دست به انواع شکنجه‌های بدنی و روانی زدند، شرایطی که همواره برای زندانیان بهایی به وجود می‌آورند. تاکنون بسیاری از بهاییان زندانی‌شده، تنها به این دلیل که حاضر به انکار ایمان خود نبوده‌اند، اعدام شده‌اند.

شکایت‌های بین‌المللی، بر علیه آزار و اذّیّت بهاییان در ایران، بسیار گسترده بوده است. هزاران مقاله در روزنامه‌های معتبر جهان منتشر شده است. سازمان‌های مهمّ بین‌المللی، هم‌چون پارلمان اروپا، و مجالس چندین کشور، به تصویب محکومیّت‌ها، و یا بیان نگرانی‌های خود در مورد بهاییان ایران پرداخته‌اند. مهمّ‌تر از همه، کمیسیون حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل متّحد، قطع‌نامه‌های زیادی را در بیان نگرانی از نقض حقوق بشر در ایران تصویب نموده‌اند. به ویژه آن که، در همه‌ی این قطع‌نامه‌ها، به طور دقیق، از شرایط بهاییان در ایران نام برده شده است.

از سال‌های پایانی دهه‌ی 1980، برابر با اواخر دهه‌ی1360، حکومت ایران، در مقابل فشارهای زیاد بین‌المللی از حجم اعدام‌ها کاست و بسیاری از بهاییان را آزاد نمود. به هر حال، حکومت بر اثر وجود مدارک زیاد و آشکار، چاره‌یی جز انصراف از اهداف خود در از بین بردن جامعه‌ی بهایی در ایران نداشت، امّا، مطابق با نامه‌های محرمانه‌ی دولتی که از آن سال‌ها به دست آمده، سیاستی هماهنگ را در پیش گرفتند که با طرّاحی شورای عالی انقلاب فرهنگی و تأیید رهبری «رشد و توسعه‌ی جامعه‌ی بهایی باید متوقّف شود.»

نمونه‌یی از این مبارزه‌ی زیرکانه، برای انسداد توسعه‌ی جامعه‌ی بهایی را، می‌توان در تلاش حکومت برای جلوگیری از تحصیل جوانان یافت. جامعه‌ی بهایی ایران، به محض عدم دستیابی به دانشگاه‌های عمومی، در ابتکاری بی‌نظیر، خود اقدام به تأسیس مؤسّسه‌ی آموزش عالی بهایی (BIHE)، و به صورت نامتمرکز، نمود. این مؤسّسه دارای بیش از 150 استاد، و ارایه‌ی بیش از 200 دوره‌ی عالی تحصیلی، برای امکان ادامه‌ی تحصیل بیش از 900 جوان بهایی بود.

امّا در جریان حمله‌های ناگهانی در سال 1377، مأموران حکومتی 32 استاد را بازداشت نموده، 500 منزل مسکونی را تفتیش کرده، و کتابها و اوراق و دستگاه‌های کامپیوتر را مصادره نمودند، تا بلکه بتوانند شعله‌ی مؤسّسه را خاموش نمایند.

سیاستی که با توقیف‌های خودسرانه، بازداشت و مصادره‌ی اموال، ممانعت از دستیابی به امکان آموزش عالی، و محروم ساختن از بسیاری دیگر از حقوق انسانی و فرصت‌های پیشرفت، با هیچ نشانه‌ی کاهشی از سوی حکومت ایران، هم‌چنان در جهت ریشه‌‌کن ساختن جامعه‌ی بهاییان این کشور، به عنوان موجودی زنده و دارای حقّ حیات، ادامه دارد.»