سالی که گذشت - 1384

سالی که گذشت، سال 1384 خورشیدی برابر با 162 بیانی بود، با رویدادهای ریز و درشت. دراین گزارش کوتاه، چند مورد از مهمّ‌ترین رویدادهای این سال را از نظر می‌گذرانیم.

صعود جناب دیوید روح
دکتر دیوید س. روح
دکتر دیوید س. روح، متولّد سال 1914، و عضو پیشین بیت العدل اعظم الهی، در تاریخ سه‌شنبه 6 سپتامبر 2005، پس از سکته‌ای در ماه اگست، در نیویورک و در 91 سالگی به ملکوت اعلی صعود نمود.

دکتر روح، در سال 1941، در فیلادلفیا به امر بهایی ایمان آورد و در محافل روحانی محلّی متعدّدی به خدمت پرداخت. در سال 1959، به عضویّت در محفل روحانی ملّی ایالات متّحده برگزیده شد و از سال 1963 تا 1968 سمت منشی محفل را بر عهده داشت. سپس در سال 1968 به عالی‌ترین مرجع روحانی و اداری بهایی، بیت العدل اعظم، قدم گذاشت و در پنج دوره‌ی پنج‌ساله، تا سال 1993، عضو بیت العدل اعظم بود.

دکتر روح نویسنده‌ای چیره‌دست، نقّاشی تحصیل‌کرده، فیلم‌سازی ماهر، و پزشکی متخصّص بود که در جنگ جهانی دوّم، در زمینه‌ی بیماری مالاریا، در اداره‌ی بهداشت همگانی ایالات متّحده فعّالیّت نمود و تا سطح مدیریّت آن نیز بالا رفت. از او چندین مورد نواوری در زمینه‌ی پزشکی و ضبط ویدیویی مراحل جرّاحی و جلسه‌های روان‌پزشکی ثبت شده که در این زمینه و برای تولید فیلم‌های مستند پزشکی جایزه‌هایی را نیز از آن خود کرده است. هم‌چنین در سمت مدیریّت انستیتوی فیلم پزشکی و انجمن دانشگاه‌های پزشکی امریکا فعّالیّت کرده است. تعداد زیادی نوشته و دو کتاب نیز در این زمینه از او باقی مانده است.

دکتر روح در سال‌های حضور در مرکز جهانی بهایی، به نگارش کتاب پژوهشی Door of Hope، درباره‌ی تاریخ و اهمّیّت مکان‌های مقدّس بهایی در اسراییل، پرداخت که در سال 1983 به چاپ رسید. پس از آن نیز کتاب Robe of Light را نوشت که به شرح حیات عنصری حضرت بهاءالله در دوران اوّلیّه‌ی زندگانی می‌پردازد و در سال 1994 چاپ شد. ایشان، پس از خروج از بیت العدل اعظم الهی، به همراه همسر، به نیویورک بازگشت و به تهیّه‌ی یک مجموعه‌ی مستند تلویزیونی درباره‌ی آیین بهایی پرداخت.

جامعه‌ی بهایی در از دست دادن این فاضل جلیل القدر با هسرش مارگارت، و فرزندانش کریستوفر و داگلاس هم‌دردی نمود.

شهادت یک بهایی بی‌گناه در زندان ایران
شهادت یک بهایی بی‌گناه در زندان ایران
در حالی که جریانی تازه از آزار و اذّیّت و شکنجه‌های بهاییان در ایران آغاز شده است، یکی از بهاییان یزد، پس از ده سال حبس، و به علّتی نامعلوم، در روز پنج‌شنبه 15 دسامبر 2005 برابر با 24 آذر 1384، در زندان حکومتی یزد درگذشت.

آقای ذبیح‌الله مَحرَمی، متولّد سال 1946، در سال 1995، به اتّهام ارتداد، به مرگ محکوم شد. امّا پس از دادخواهی به دادگاه‌های بین‌المللی و فشارهای رسانه‌های جهانی در سال 1997 محکومیتش به حبس ابد تقلیل یافت. برابر با گزارش‌های رسیده به مرکز جهانی بهایی، مسؤولان زندان وی را وادار به انجام کارهای سخت بدنی کرده بودند و افزوده بر ایجاد شرایط دشوار جسمی، حتّا در یک مرحله، به مرگ نیز تهدید شده بود.

این مسأله باعث شد تا جامعه‌ی جهانی بهایی، با توجّه به تضییع حقوق بشر، شاهد یک جنبش بین‌المللی گسترده و ارسال انواع اعتراض‌ها به مجامع رسمی و بین‌المللی باشد. دولت‌های استرالیا، برزیل، کانادا، فرانسه، آلمان، انگلستان، و ایالات متّحده اعتراض خود را به این مسأله اعلام کردند و پارلمان اروپا، با اشاره به این موضوع، بیانیّه‌ای را در خصوص تضییع حقوق بشر در ایران صادر نمود. هم‌چنین رسانه‌های خبری لوموند و لیبراسیون در فرانسه، بی‌بی‌سی، رویترز، و فرانس‌پرس این رویداد را پوشش دادند.

به گزارش سرویس خبری جهانی بهایی، این مسأله از آن جا آغاز شد که در پی اخراج بهاییان از شغل‌هایشان در سال‌های ابتدای انقلاب، یکی از همکاران آقای محرمی تصمیم می‌گیرد تا برای جلوگیری از اخراج وی، مقاله‌یی را در روزنامه چاپ کند و او را مسلمان معرّفی نماید. امّا بعد از مدّتی، که حقیقت برای اولیای امور آشکار شد، آقای محرمی را به عنوان کسی که از دین اسلام برگشته است، و نیز به اتّهام جاسوسی برای اسراییل، دستگیر کرده و حکم به اعدامش دادند، که البتّه این حکم، در پی فشارهای بین‌المللی، به حبس ابد تقلیل یافت.

در هر حال، جامعه‌ی بهایی به سوگ نشست و هم‌دردی خود را با مادر پیر، همسر، چهار فرزند، و نوه‌های آقای محرمی ابراز کرد. بیت العدل اعظم الهی نیز در پیامی متأثّر از این واقعه، شهادت جناب محرمی را فدیه‌ای در راه پیشرفت مصالح امریه برشمرده و بهاییان را به صبر، وقار و محبّت هدایت فرمودند.

مادر و کودک گرسنه‌ی افریقایی

در پایان نیز، عکسی را ببینید که به راستی تکان‌دهنده است. این عکس که یکی از برجسته‌ترین جایزه‌های جهانی را، در زمینه‌ی عکس خبری سال 2005، از آنِ فین‌بار اورِیلی، عکّاس کانادایی خبرگزاری رویترز، کرده است، در شهر تاهوا از کشور نیجر، و در روز یکم اگست گرفته شده است. عکّاس تلاش کرده تا با نمایش انگشتان چروکیده‌ی کودکی که، در یک مرکز تغذیه‌ی اضطراری برای گرسنگان افریقایی، دهان مادرش را لمس می‌کند، یک روی واقعیّت‌های دنیای کنونی را به زیبایی هر چه تمام‌تر به نمایش درآورد، وحشت، ناامیدی، گرسنگی، و فقر.

مادر و کودک گرسنه‌ی افریقایی

هیچ نظری موجود نیست :